محققان و باستان شناسان سال ۱۳۸۷ در قلعه ی باستانی تاریخی افلاکلاسب یا همان قلعه سیب در سیستان و بلوچستان ایران نشانه هایی از بازی پوکر بر روی درهای مطربخانه پیدا کردند و طبق مدارک و شواهد این نوع بازی با اسم (خاروس آس) در مازندران به اسم (چاخال اوس) و در جنوب ایران با اسم آس ناس شهرت داشت و بعدا ارامنه آن را به پرتغالیها و آمریکاییها آموخته و در دیگر کشورها طی تغییر و تحولهایی بر روی این بازی اسم پوکر به این ترتیب رواج پیدا کرد
اسم پوکر از واژه ای تغییر یافته به معنی بدبخت شده یا همان پروکور است که روند تکاملی خود را تا به این روز تکمیل کرده است.اسامی خشت یا آروار،گیشنیز یا خاجامو یا خاج،پیک یا برگ یا هال و دل نیز به همان دل یا گوی نام برده میشد.
اما تاریخچه پوکر همیشه موضوع بحث برانگیزی بوده. اسم این بازی احتمالا مشتق شده از یک بازی فرانسوی به نام “Poque” که خودش مشتق از بازی آلمانی به نام “Pochen” (به معنای ضربه زدن و همچنین لاف زدن -To Brag- می باشد) می باشد است.
در عین حال ریشه اصلی بازی هایی که اسامی فوق را دارند نیز نا مشخص است.
شاید برای خوانندگان ایرانی جالب باشه که تقریبا همه متفق القول اند که ریشه همه این بازی ها در یک بازی ایرانی به نام “ناس” است و احتمالا توسط دریا نوردان ایرانی به فرانسویان آموخته شده. در سال ۱۸۲۹ در نیواورلئان آمریکا که شهری فرانسوی نشین است این بازی با یک دسته کارت ۲۰ تایی بازی می شده.
بعد کم کم یک عده ای با دسته کارت انگلیسی ۵۲ تایی بازی می کنند و مفهوم Flush از اون موقع توی این بازی وارد میشه.
در زمان جنگ های داخلی آمریکا انواع مختلفی از پوکر ابداع شده از قبیلDraw Poker, Stud Poker و همچنین مفهوم Straight هم در همین زمان وارد این بازی شده.
به مرور آمریکایی ها نوآوری های بیشتری در این بازی کردند و مفاهیمی مانند Wild Card و Split Pot و Low-Ball و Community Card Poker به عرصه ظهور رسیدند.
گسترش این بازی در آسیا به ارتش آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام نسبت داده میشود.
با گسترش این بازی اصطلاحات این بازی به زبان روزمره و محاوره ای مردم نیز راه یافت. اصطلاحاتی از قبیل:
Call Someone’s bluff : وقتی کسی در جایی بلوف می زند و شخص مقابل پی می برد که واقعیت چیز دیگری است و گول نمی خورد.
Poker Face : چهره ای بدون بروز دادن هر گونه علامتی که بتوان به نیت واقعی صاحب آن پی برد.
Cliché : یک کار تکراری بدون نوآوری که به سادگی قابل شناسایی باشد.
و صدها اصطلاح دیگر بدون اینکه به کاربرندگان این اصطلاحات از منشا اصلی آنها باخبر باشند.
گنجفه و آس و ناس چیست؟
مولف آنندراج نویسد: «گنجیفه بالفتح ف، نام بازیی است معروف. آن را به حذف تحتانی، گنجفه نیز خوانند». در فرهنگ نفیسی آمده است: «گنجفه: ورقهایی که بدان بازی کنند و خود این بازی».
دورهی زمانی
ظاهراً گنجفه قبل از عصر صفویه بازی معمول و متداول نبوده است. مولف «شاهد صادق» – که فصل شصت و چهارم کتاب خود را به گنجفه اختصاص داده – مینویسد: «از مخترعات میر غیاثالدین منصور شیرازی است و گمان آن است که از گنجفهء فرنگیان استخراج کرده و نام آن «گنج ِ فهم» است به کثرت استعمال به گنجفه مشهور شده. و آن بر چند قسم است و برخی از آن را این حقیر اختراع کرده».
با توجه به این که «میر غیاثالدین منصور شیرازی» در سال ۹۴۰ یا ۹۴۸ یا ۹۴۹ ق. وفات یافته است، معلوم میشود که اختراع بازی گنجفه به قبل از عصر صفویه نمیرسد.
«اهلی شیرازی» که به گفتهء مولف «تحفهء سامی»، «در کبر سن در سنهء اثنین و اربعین و تسعمائه [۹۴۲ ق.] در شیراز فوت شد» کتابچهای به نام «گنجفه» دارد که شامل نودوشش دوبیتی است. وی در دیباچه میگوید: «این دوبیتیها را آن گونه سرودم که هرگاه هر یک از آنها را بر یک برگ سفید و بینشان بنویسند به جای یک برگ گنجفه باشد و همه آنها به جای یک دستگاه گنجفه به کار رود». که البته با گفتهء مولف «شاهد صادق» مغایرتی ندارد. و اگر هم «اهلی» سی سال قبل از مرگش دوبیتیها را سروده باشد باز به قبل از دورهء صفویه نمیرسد. (با توجه به این که این بازی، بازی دربار بوده و به محض اختراع آن شعرا میتوانستهاند راجع به آن شعر بسرایند).
بنابراین من فکر میکنم بازی گنجفه در دورهء صفویه رواج یافته باشد و اگر قبل از این دوره هم وجود داشته است، قدمتش به بیش از چند سال قبل از عصر صفویه نمیرسد.
از میان پادشاهان صفویه، شاه عباس اول [درگذشته: ۱۰۰۸ خ./ ۱۶۲۹ م.] به گنجفه علاقهء زیادی داشت. همچنین سران سپاه او در اغلب اوقات گنجفه میباختند. ولی در زمان شاه عباس دوم [درگذشته ۱۰۴۱ خ. / ۱۶۶۶ م.] اوضاع دیگرگون شد. بازی گنجفه مثل سایر بازیها قمار به حساب آمد و ممنوع گردید. شاید علت کسادی بازار گنجفه در این دوره، تعصب و دیانت وزیر اعظم شاه عباس ثانی، «خلیفه سلطان»، بوده است.
ورقهای گنجفه
تاورنیه [Jean-Baptiste Tavernier درگذشته: ۱۶۸۹ م./ ۱۰۶۸ خ.] مینویسد: «در میان اقسام قمارهای ایرانی یک قسم بازی ورق دارند که گنجفه مینامند. ورقهای ما چهار نشان دارد، اما اوراق ایرانی دارای هشت نشان است».
در فهرست کتابخانهء اهدایی مشکاه به دانشگاه چنین آمده است: «گنجفه یا گنجیفه، نوعی ورق بازی ایرانی است که اکنون از میان رفته است. در این بازی هشت دستهء دوازده برگی که نودوشش ورق داشته به کار میرفت. هر یک از این دستههای هشتگانه نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی، چنگ، برات، سکه، و قماش. و هر یک از این دستهها ۱۲ برگ داشت: دو تا به نام شاه و وزیر و دیگران به شمارهء یک تا ده شناخته میگردد».
نویسنده در این جا «اشرفی» و «سکه» را به جای دو اصطلاح «زر سرخ» و «زر سفید» به کار برده است. و گویا اصل اصطلاح معمول در بازی گنجفه هم همین «زر سرخ» و «زر سفید» است، چنانکه در «شاهد صادق» هم آمده: «نوع دیگر نیز هست که گنجفه همرنگ از آن استخراج شده و آن بازی گنجفه متعارف است. لیکن باید که آفتاب ورق سرخ برآید».
بنابراین اوراق گنجفه دارای هشت صنف بوده به نامهای:
۱- زر سرخ
۲- زر سفید
۳- برات
۴- قماش
۵- چنگ
۶- شمشیر
۷- تاج
۸- غلام
و هر یک از این اصناف دارای یک شاه و یک وزیر بودهاند.
تصویر ورقهای گنجفه
اوراق گنجفه را از چوب میساختهاند و گاهی استادان زبردست و ماهر تصویرهای آن را رسم میکردند. در مورد شکل اوراق گنجفه و تصویرهایی که روی آن اوراق رسم میشده، مولف «آیین اکبری» نویسد:
پادشاه زر سرخ را چنان برکشند که زر میبخشیده باشد و وزیر بر صندلی بینندهء خزانه، در ده صفحه از یک تا ده، صورت انواع عملهء زر نویسد.
پادشاه برات را نیز بر تخت تصویر نمایند که او را فرامین و اسناد و اوراق دفتر مینموده باشند و وزیر آن را بر صندلی نشسته، دفتر در پیش و در صفحات، کارگزاران کاغذگر، مهره کش، سطرکش نویسند.
پادشاه قماش را به شکوه بزرگی برکشند چنانچه قماش میدیده باشد و در صفحات جانداران بارکش.
پادشاه چنگ را بر تخت کشند که نغمه میشنوده باشد، و وزیر را در صندلی بر پژوهش حال اهل نغمه و در صفحات گوناگون خنیاگر.
پادشاه زر سفید را بر تخت چنان نویسد که روپیه و دیگر سیمین نقدی بخشیده باشد و وزیر بر صندلی در پژوهش آن و در صفحات به سان زر سرخ کارگزاران نگارند.
پادشاه شمشیر چنان نگارند که پَلارَک [=شمشیر جواهرنگار] میآزموده باشند، و وزیر بر صندلی نشسته سلاحخانه میدیده باشد و در صفحات آن آهنگر و صیقلگر و جز آن نگارند.
پادشاه تاج را بخشندهء آن تصویر کنند و وزیر را بر صندلی که سرانجام آن باشد و در صفحات دیگر عملهء آن چون درزی و اتوکش.
و پادشاه غلام را بر فیل سوار نگارند، و وزیر او را بر عرابه و در اوراق انواع غلامان نویسند بعضی نشسته، برخی افتاده، طایفهای مست، گروهی هشیار و جز آن».
گنجفهی هندی
اکبرشاه هندی از این گنجفهء ایرانی تقلید کرد و گنجفهای ساخت که دارای دوازده صنف بود به نامهای:
۱- اَشوَپَت
۲- گچ پَت
۳- نَر پَت
۴- گدَه پَت
۵- دَهَنی پَت
۶- دَل پَت
۷- نَوا پَت
۸- تِی پَت
۹- سُر پَت
۱۰- اَسر پَت
۱۱- بَن پَت
۱۲- آه پت
هر کدام از این اصناف دوازده ورق داشت و گویا نحوهء بازی آن مثل گنجفهبازی ایرانی بوده است.
ترتیب ورقها و خالها
اوراق گنجفه بر خلاف ورقهای امروزی که مستطیل هستند، گرد و مدور بودهاند. این اوراق با چوب، برگ نخل یا مقوا ساخته میشدند. گنجفه نود و شش ورق در هشت دسته دوازده برگی داشتهاست (هشت خال، دوازده برگ از هر خال). نام این خالهای هشتگانه به این ترتیب است : غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)، چنگ، برات، سکه (زر سفید)، قماش. هر دسته ۱۲ برگ داشت : دو تا به نام شاه و وزیر و بقیه به شماره یک تا ده شناخته میگردید.
گنجفه در ادبیات فارسی
گنجفه و گنجفه بازی در ادبیات فارسی عصر صفوی و پس از آن به کرّات به کار رفتهاست. چند نمونه در پی میآید:
مانند آن ورق که ز سر وا کند کسی
حسنت به چرخ گنجفه داد آفتاب را
اسماعیل قشنگ آن گنجفهساز
میگفت همیشه با حریف و انباز
پیوسته کلک میزن و پا زخم مباز
شاید که بدست آوری یکدوسه غاز
گنجفه بازی است کار پلید
کس ازو خیر در زمانه ندید
پس گنجفه را از بغل خویش به درکن
از باده دماغ همه را تازه و ترکن
همچنین اهلی شیرازی متوفی به سال ۹۴۲ هجری قمری مجموعه شعری به نام رباعیات گنجفه سرودهاست.
نوشتهی بهروز تقیخانی، مجلهی یغما، سال سیزدهم (سال ۱۳۴۰ خ/۱۹۶۱ م.) شماره ۶ ص ۲۹۶ به بعد
موزه متروپولیتن
پاپیه ماشه ی لاک خورده “اواخر قرن ۱۹
محل نگهداری:موزه ی متروپولیتن نیویورک