تبلیغات

 

مصاحبه جدید مجله Card Player Magazine با آنتونیو اسفندیاری

مجله Card Player Magazine به عنوان یکی از تنها مجله‌های تخصصی راجع به بازی‌های مربوط به کارت، از 1988 مشغول فعالیت است. آنها در آخرین شماره خود سراغ آنتونیو اسفندیاری رفته‌اند. پوکرباز ایرانی با سابقه قهرمانی در بخش اصلی سری جهانی پوکر، در دوره‌ای دو ساله به عنوان پرسودترین پوکرباز تاریخ مسابقات جهانی رسیده بود. گفتنی است دنیل نگریانو، جاستین بونومو و بریان کندی در سال‌های اخیر به صدر رسیده‌اند. از سوی دیگر اسنفدیاری پادکستی به نام داستان های پوکر دارد که جالب توجه است.

بخش‌هایی از مصاحبه او را می‌خوانید:

کندی حالا شماره یک است؟ خوش به حال او! من دیگر پوکر را دنبال نمی‌کنم. کسی را قبلا داشتم که حقوق می‌گرفت تا اخبار و شایعه‌های پوکر را برایم بفرستید. عاشق این چیزها بودم اما حالا خبری از وضعیت ندارم. حالا نمی‌دانم چه کسی برنده می‌شود و نمی‌دانم چه کسی به دیگری در توییتر می‌پرد!

خیلی خوب بود که برای دو سال شماره یک بودم. با جف گراس (پوکرباز اهل میشیگان) عادت به دویدن داشتم، او دائما به مردم می‌گفت من شماره یک جدول کسب درآمد از پوکر هستم. اتفاق قشنگی بود. عاشق این بودم که با مردم در این خصوص صحبت کنم. حالا نمی‌دانم حتی نفر چندم لیست هستم.

او در واقع نفر چهاردهم است. چهار یا پنج بازیکن دیگر هم هستند که ممکن است به زودی از آمار رسمی او یعنی 27.2 میلیون دلار عبور کنند. وقتی فهمید کندی به 56 میلیون دلار رسیده، تعجب کرد.

گرفتن او سخت خواهد بود چون هنوز ولع دارد. جوان است، بچه ندارد و می‌تواند به تمام جهان سفر کند و در تورنمنت‌ها شرکت نماید. پس انتظار می‌رود در بالای لیست بماند. وقتی دنیل از من جلو زد، هنوز عطش این را داشتم که جایگاهم را پس بگیرم. اما وقتی بچه‌دار شدم، اهمیت موضوع کم شد.

هیچوقت نمی‌خواستم بازیکن حرفه‌ای پوکر باشم. این چیزی نیست که یک پسر ایرانی قرار باشد انجام دهد تا والدین مهاجر خود را مفتخر کند. وقتی بازی می‌کردم، خانواده‌ام خوشحال نبودند.

او تنها یک بار در سال 2019 بازی کرد. تورنمنت سری جهانی که در آن هشتاد و دوم شد و 82 هزار دلار به جیب زد. او حالا با همسر خود آمال بوناهارا و دو پسر در کالیفرنیا زندگی می‌کند.

عاشق تورنمنت‌ها هستم اما پسرانم کوچک هستند. از اینکه بین ما فاصله باشد متنفرم. عاشق این هستم که به میز پایانی برسم و برنده شوم اما اینطور زمان مهمی با خانواده را از دست می‌دهم. تنها می‌خواهم خانه باشم. بازیکنان هم حالا روز به روز بهتر می‌شوند و این آزادهنده است. می‌دانند چطور کارت‌ها را بشمارند و از این دست. به میراث خود در پوکر فکر نمی‌کنم. اثری گذاشتم و آنجا بودم اما حالا کارهای دیگری انجام می‌دهم. به پوکر بازمی‌گردم؟ دیگر مثل قبل دائما به شهرهای مختلف پرواز نخواهم کرد و دائما در تورنمنت‌ها نخواهم بود. یکی از پسرانم پنج ساله است. دیگری دو سال دارد. می‌دانم که وضعیت عوض می‌شود. اوضاع با آنها شاد است. عاشق بازی با آنها هستم. چیز بهتری وجود ندارد. می‌دانم که روزی آنها پانزده ساله می‌شوند. آن زمان هم من را دوست خواهند داشت اما نمی‌آیند تا من را بغل کنند. آن زمان به پوکر باز می‌گردم.

او به شعبده‌بازی علاقه‌مند شد و آن را فرا گرفت. با این حال چندان اهل پوکر و بازی نبود.

اوضاع وقتی عوض شد که فیل لیک (پوکرباز کالیفرنیایی) را دیدم. او شعبده‌بازی من را می‌دید. به دست‌های من خیره شده بود. علاقه‌ای به حقّه نداشت، تنها سعی داشت از شیوه کار سر در بیاورد. بیست دقیقه یا نیم ساعت بعد دوباره برای گروهی دیگر شعبده‌بازی می‌کردم. باز هم آنجا بود. تمام مدت به دست‌های من نگاه می‌کرد. پس از آن با هم صحبت کردیم و نوشیدیم. اینجا ارتباط شکل گرفت و بعدها سراغ پوکر رفتم.

وقتی که دن بلزریان به سینه او شلیک کرد…

آن زمان ایده خوبی به نظر می‌رسید. در آپارتمان او بودم. آن زمان مجرد بودم و چندین دختر زیبا این سو و آن سو می‌دویدند. او به جلیقه ضدگلوله که روی زمین بود شلیک می‌کرد. دوربین بود و کارهایی برای یک سایت آنلاین پوکر انجام می‌دادیم که مشخص شد فاجعه بود. پس آن جلیقه را پوشیدم و او به سینه من شلیک کرد. همین. جای کبودی‌ای هم نماند. فکر می‌کنم آن زمان 22 ساله بودم. چیز زیادی در مورد اسلحه‌ها نمی‌دانستم اما اسلحه بزرگی نبود.