تبلیغات

مغالطه الوار سبز

تاثیر مغالطه الوار سبز (The Green Lumber Problem) بر شرط بندی

مغالطه الوار سبز که اولین بار در سال 2012 توسط نسیم طالب در کتاب شکست‌ناپذیر (Antifragile) او معرفی شد به مفهوم جدیدی اشاره داشت: تمایل انسان به درک نادرست از اهمیت عوامل مختلف در زمینه تصمیم‌گیری‌هایش.
مغالطه الوار سبز زمانی به یک مشکل تبدیل می‌شود که هنگام تلاش برای حل یک مشکل یا پیش‌بینی نتایج آینده، تمرکز و حواس ما به عوامل نادرست و کم‌اهمیت معطوف شود.
درحقیقت، ما در این مقاله تلاش کرده‌ایم تا به بررسی تاثیر مغالطه الوار سبز روی شرطبندی‌های ورزشی بپردازیم.

نسیم طالب کیست و چرا باید به توصیه‌های او در این زمینه عمل کنیم؟

نسیم طالب سابقه تجارت ارز، بررسی آمار، تحلیل ریسک را داراست. او تجربه حل مشکلات تصادفی و احتمالی را دارد. طالب خود را به عنوان یک محقق و نویسنده معرفی می‌کند. اولین کتاب او، قو سیاه (Black Swan)، توسط ساندی تایمز به عنوان یکی از ده کتاب تاثیرگذار پس از جنگ جهانی دوم معرفی شده‌ است.

مغالطه الوار سبز از کجا آمده‌ است؟

ریشه‌ پیدایش مغالطه الوار سبز (The Green Lumber) بسیار شگفت‌انگیز است. طالب زمانی که مشغول به خواندن کتاب «چیزی که با از دست دادن‌ یک میلیون دلار یاد گرفتم» (What I Learned Losing A Million Dollars) نوشته جیم پل بود، به ماجرای عجیبی درباره یکی از بهترین تاجران چوب جهان، جو سیگل، برخورد کرد.

به گفته جیم پل نویسنده کتاب، جو سیگل بیش از هر کس دیگری که او می‌شناخت، حجم زیادی از سهام چوب را معامله‌ می‌کرد و بسیار هم موفق بود. یک روز، سیگل به پل گفته‌ بود که نمی‌تواند بفهمد که چرا مردم برای الوارهایی که سبز رنگ‌ شده‌ بودند، چنین هزینه اضافی‌ای را پرداخت می‌کنند. طبیعتا پل بسیار غافلگیر شده‌ بود و ابتدا فکر می‌کرد که این تنها یک شوخی است. چون درواقع این اصطلاح الوار سبز (Green Lumber) واقعاً به معنای چوب‌هایی رنگ سبز نیست. عبارت الوار سبز در حقیقت به چوبی اشاره‌ دارد که تازه تراشیده‌ شده‌ و هنوز خشک نشده‌ است.
چگونه‌ بود که جو سیگل در میان بهترین تاجران‌ چوب جهان قرار داشت، اما حتی تفاوت واقعی بین الوار سبز و الوار خشک شده‌ در کوره معمولی را نمی‌دانست؟

پل درس ارزشمندی آموخت: سیگل معاملات موفق خود را بر اساس اطلاعات کوتاه مدت (مانند جریان سفارش، اقدام قیمت و سایر تکنیک‌های معامله کنندگان) برقرار می‌کرد. درواقع او در مدت تجارت خود یاد گرفته‌ بود که چگونه باید بر اساس این عوامل آنی و مستقیم تصمیم‌گیری صحیحی داشته باشد؛ بنابراین او به اطلاعات بلندمدت و اتفاقاتی که در مدت زمان طولانی می‌افتادند مانند این که الوار به کجا می‌رود، چرا قیمت کالاها تغییر می‌کند و… توجهی نمی‌کرد، چرا که احساس می‌کرد به آنها احتیاجی ندارد.

▬ این مطلب را هم بخوانید:  آموزش بازی ورق امپراطور

نسیم طالبچراغی در ذهن سیگل و طالب روشن شد

سیگل متوجه شد که تئوری‌ها، روایت‌ها و ایده‌های بزرگ در مورد آنچه باعث نوسان قیمت چوب می‌شود برای اهداف او بی‌اهمیت هستند. تنها چیزی که او باید به کار می برد استراتژی های معاملاتی پایه بود. او حتی نیازی به درک تفاوت بین الوار سبز و الوار معمولی برای موفقیت نداشت.
سیگل چیزهایی را در مورد تجارت چوب می‌دانست که به اصطلاح “متخصصان” (سایر معامله‌گران) به وضوح آنها را بی‌اهمیت می دانستند.

نسیم طالب مجذوب این بود که چه چیزی سیگل را تا این حد موفق کرده بود. بنابراین احساس کرد که باید یک نظریه کامل در مورد استراتژی‌های سیگل برای موفقیت ایجاد کند. نکته‌ای از مغالطه الوار سبز که طالب آن را بسیار زیرکانه تشخیص داده‌ بود، این بود که گاهی اوقات آنچه واقعاً اهمیت دارد، بسیار ساده‌ است و درست جلوی چشمان ماست. با این حال، اغلب با ایده‌های ما در مورد نحوه انجام کارها متفاوت است.
در حقیقت تعداد کمی از مردم، به خصوص کسانی که از فعالان امور مالی هستند، می‌توانند باور کنند که می‌شود بهترین تاجر چوب در جهان باشید و حتی ندانید که چوب سبز دقیقا چیست!

تاجری که در کار تجارت فرانک سوئیس بود، و نمی‌دانست سوئیس کجاست!

طالب که سابقه یادگیری تخصص نوسانات مالی از Ivy League را داراست، در دنیای حرفه‌ای، بر نرخ‌های ارز خارجی و استفاده از دانش خود برای کسب سود از تجارت ارزهای مختلف متمرکز شده‌ بود.

او در طول مدت کار خود در این زمینه، با مردی آشنا شد که ظاهراً بزرگترین و موفق‌ترین تاجر فرانک سوئیس در جهان بود. او پیش از فروپاشی فرانک سوئیس در دهه 1980، میلیون‌ها دلار شرط‌بندی کرده بود.
نکته جالب اینجاست که این تاجر هرگز به سوئیس سفر نکرده بود. او هیچ چیز از تاریخ سوئیس، و از اقتصاد یا سیاست آن نمی‌دانست. او حتی نمی‌دانست سوئیس کجای نقشه قرار دارد!
طالب متوجه‌ شد که چیزی که باعث موفقیت این مرد شده، ترکیبی از استراتژی‌های معاملاتی پایه و درک ذاتی از ریسک است. در حقیقت او روی چیزهای ساده‌ای متمرکز بود که سایر معامله‌گران آن‌ها را مهم نمی‌دانستند!

▬ این مطلب را هم بخوانید:  آشنایی با بلایند و کاربرد آن در بازی پوکر

موفقیت شرطبندی‌های ورزشیمغالطه الوار سبز و تاثیر آن بر موفقیت شرطبندی‌های ورزشی

مسئله مغالطه الوار سبز (The Green Lumber Problem)

مغالطه الوار سبز که طالب در کتاب خود آن را بیان می‌کند، می‌تواند به ما در درک چیزهای زیادی در مورد شرط‌بندی ورزشی کمک کند.
بهترین شرط‌بندان خود را به یک لیگ خاص یا حتی یک ورزش محدود نمی‌کنند
اغلب، داستان‌هایی از شارپ‌ها (حرفه‌ای‌ها در دنیای شرطبندی) را می‌شنوید که چگونه توانسته‌اند با موفقیت روی هر ورزشی که می‌خواهند شرطبندی کنند. بهترین شرط‌بندان خود را به یک لیگ خاص – یا حتی یک ورزش مخصوص محدود نمی‌کنند. آنها روی هر چیزی شرطبندی می‌کنند، از هاکی لیگ سوئیس گرفته تا مسابقات اسب دوانی آسیایی و بازی‌های بسکتبال زنان (WNBA)!
در مقابل، می‌بینید که افرادی که به آمار و پیش‌بینی دقیق نتیجه بازی و نیز سایر عوامل مهم مربوط به شرطبندی توجه خاصی دارند، اغلب بازیکنان حرفه‌ای بازنشسته هستند و به دنبال فروش داغ‌ترین نکات شرط‌بندی به شما هستند. چرا که قطعا ورزشکاران در رشته ورزشی خود تخصص بیشتری از سایر افراد دارند.

با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که شرط بندی روی ورزش و انجام ورزش در سطح حرفه‌ای دو چیز بسیار متفاوت هستند. این احتمال وجود دارد که بازیکنان سابقی که نکات تخصصی و حرفه‌ای را ارائه می‌کنند، واقعاً ندانند چگونه می‌توانند نتایج را با موفقیت پیش‌بینی کنند و مانند شارپ‌ها در شرطبندی‌ها موفق عمل کنند. طبیعتا شارپ‌ها هم ممکن است به اندازه آنها درباره پیچیدگی‌های ورزشی که روی آن شرط‌بندی می‌کنند آگاهی نداشته باشند، اما بینش‌های متفاوتی دارند که به همان اندازه، حتی بیشتر، دارای اهمیت هستند.

شارپ‌ها چه چیزهایی را می‌دانند که ورزشکاران و تیپسترها نمی‌دانند؟

شارپ‌های همه فن حریف، احتمالات و تصادفی بودن پدیده‌ها، احتمال تغییرات ضریب یا تغییر شانس‌های پیشنهادی و یا افزایش امتیازی که توسط واسطه‌های شرطبندی ارائه می‌شوند (Line movements) و سایر استراتژی‌های شرطبندی را درک می‌کنند. آنها همچنین روی برخی از سوگیری‌های شناختی که می‌تواند بر موفقیت یا عدم موفقیت آنها تأثیر بگذارد نیز تمرکز زیادی دارند. در بسیاری از موارد، به کارگیری این استراتژی‌ها که ارتباط چندانی با ورزش ندارند، همان چیزی است که شارپ‌ها را از تازه‌کارها جدا می‌کند.
شارپ‌ها نیازی به دانستن تئوری‌های زیادی در مورد اینکه چه چیزی باعث می‌شود تیم‌ها برنده شوند، ببازند یا مجموع امتیازات خاصی را کسب کنند، ندارند. ممکن است برخی به دلیل نداشتن این دانش، آنها را نادان تلقی کنند، اما یک شارپ چیزهای زیادی را در زمینه شرطبندی می‌داند که این به اصطلاح کارشناسان ورزشی ممکن است آنها را بی‌اهمیت بدانند و به آن توجهی نکنند.

▬ این مطلب را هم بخوانید:  درست بازی کردن در sit and go beginner strategy ( پوکر )

این مقوله با مغالطه الوار سبز که طالب بیان کرده است مطابقت دارد. در حقیقت افرادی که بیشترین درآمد را به دست آوردند، تاجران نبودند، حتی اگر آنها دقیق‌ترین جزئیات را در مورد چوب و قیمت آن درک می‌کردند؛ این معامله‌گران بودند که ریسک، احتمال و سایر استراتژی‌های اساسی را درک کردند و ارزش‌های بالقوه را دیدند و بنابراین درآمدهای بالاتری را کسب می‌کردند.
نحوه تجزیه و تحلیل آنچه واقعاً باعث موفقیت می‌شود برای گروه‌های مختلف مردم، متفاوت است. شارپ‌ها معتقدند که درک نکات ظریف احتمال، آمار، استراتژی و روانشناسی در شرطبندی ورزشی بسیار مهم‌تر از دانش عمیق در مورد نحوه انجام ورزش است.

سلب مسئولیت: تمام چیزهایی که گفتیم، به این معنا نیست که آگاهی از ورزش اهمیتی ندارد!

البته، ما نمی‌خواهیم بگوییم که درک و آگاهی از ورزش برای شرط‌بندی ورزشی موفق ضروری نیست. ما فقط می‌گوییم که این تنها چیزی نیست که باید بدانید. و حتی ممکن است مهم‌ترین بخش تبدیل‌شدن به یک فرد حرفه‌ای در شرطبندی ورزشی هم نباشد. برای برخی از شرط‌بندان، تنها چیزی که باید داشته باشند، دانش عملی و کاربردی از ضریب‌های شرط‌بندی است.
همانطور که یوگی برا (Yogi Berra) گفته‌ است، “به صورت تئوری، هیچ تفاوتی بین تئوری و عمل وجود ندارد. اما عملا این تفاوت کاملا مشهود است!”